اعتراف هاي هولناك قاتلان خانواده تاجر برنج
اخبارروز-ایران و جهان
خبرهای گوناگون اجتماعی-فرهنگی و...

اعتراف هاي هولناك قاتلان خانواده تاجر برنج

اعتراف هاي هولناك قاتلان خانواده تاجر برنج
رئيس پليس آگاهي استان مازندران جزئيات تازه قتل خانواده مرد تاجر و اعترافات تكان‌دهنده دو جنايتكار را تشريح كرد....

اعتراف هاي هولناك قاتلان خانواده تاجر برنج

سرهنگ عظیمی در یک گفت و گوی اختصاصی به روزنامه ایران گفت: ساعت یک و 40 دقیقه بعد از ظهر روز شنبه هشتم آبان کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان بابل از قتل فجیع یک تاجر برنج و همسر و دو فرزند خردسالش باخبر شده و تحقیقات ویژه جنایی در این باره را آغاز کردند.

مأموران در تحقیقات دریافتند خدمتکار خانه عصر پنجشنبه پس از خداحافظی با همسر مرد تاجر - معصومه تابنده - از خانه خارج شده است، چرا که او روزهای تعطیل به خانه اش می رفت و صبح شنبه نیز به محل کارش باز می گشت.

صبح شنبه خدمتکار زن وقتی به خانه ویلایی مراجعه کرد و چند بار زنگ خانه را زد، اما وقتی جوابی نشنید، تلفنی با شوهرش تماس گرفت و او را در جریان قرار داد. دقایقی بعد نیز همسر وی خود را به ویلا رساند و چند بار زنگ زد، اما وقتی خبری نشد، خود را به خانه سید جعفر تابنده - پدرزن مرد تاجر - رسانده و از او کمک خواستند.

بدین ترتیب او همراه زن و شوهر به طرف خانه دامادش بازگشت. وقتی هم به نتیجه نرسیدند، از شوهر خدمتکار زن خواست که از دیوار بالا برود و در را باز کند. آنها پس از ورود به خانه در سرویس بهداشتی داخل حیاط در حالی با پیکر بی جان مرتضی توکلی - صاحبخانه - روبه رو شدند که دهانش با چسب نواری و دست و پاهایش با سیم برق بسته شده بود.

بلافاصله پدرزن مرد تاجر پلیس را در جریان قتل قرار می دهد. دقایقی بعد بازپرس پرونده همراه کارآگاهان جنایی اداره آگاهی و مأموران تشخیص هویت خود را به محل جنایت رساندند. مأموران پس از ورود به داخل خانه و در طبقه دوم جسد علیرضا - 11 ساله - را روی تختخواب یافتند که با یک روسری زنانه خفه شده بود. جسد معصومه 34 ساله که با روسری خفه شده بود در طبقه سوم ساختمان کشف شد. در حمام طبقه سوم نیز جسد خونین عسل - 7 ساله - پیدا شد.

رئیس پلیس آگاهی مازندران ادامه داد: سردار مسکنی فرمانده انتظامی استان مازندران و دادستان شهرستان بابل نیز با اطلاع از جنایت هولناک، خود را به محل حادثه رسانده و دستورات ویژه ای صادر کردند. تیم جنایی در ابتدا برای کشف انگیزه قتل و دستگیری جنایتکاران چهار فرضیه انتقام جویی، اختلاف به خاطر ارثیه خانوادگی، سرقت وسایل مربوط به سودجویی یا اخلاقی را مطرح کردند. بنابراین چهار اکیپ ویژه از کارآگاهان زبده پلیس آگاهی استان تحقیقات ویژه در این باره را آغاز کردند.

در نخستین گام ها چند مظنون احضار و تحت بازجویی قرار گرفتند. از سوی دیگر وقتی کارآگاهان دریافتند حدود 8 ماه قبل خانه تعمیر و نقاشی شده است به تحقیق در این باره پرداختند. مرد نقاش نیز گفت: مرحوم توکلی برای ساخت و ساز و تعمیرات نیاز به یک بنای ماهر داشت که من هم ابراهیم - یکی از جنایتکاران - را معرفی کردم. چندی بعد نیز متوجه شدم او همراه خواهرزاده اش در خانه ویلایی مشغول کار شده اند.

با کشف این سرنخ مهم ابراهیم و خواهرزاده اش مرتضی احضار شدند. آنها در حالی منکر آشنایی با مرد تاجر بودند که به خاطر تناقض گویی و دروغ پردازی هایشان تحت کنترل نامحسوس قرار گرفتند. در شاخه دیگر تحقیقات وقتی قتل با انگیزه سرقت قوت گرفت گروهی از مأموران، خانه ابراهیم و مرتضی - دایی و خواهرزاده - را تحت نظر گرفته و متوجه شدند ابراهیم چند روزی از خانه خارج نشده است. در نتیجه ابراهیم به عنوان مظنون اصلی پرونده احضار شد و این بار پس از چهار ساعت بازجویی فنی، تخصصی لب به سخن گشود و به قتل خانواده مرد تاجر با همدستی خواهرزاده اش اعتراف کرد.

وی در بازجویی ها گفت: سه هفته قبل از قتل همراه مرتضی در خانه مرحوم توکلی تعمیرات ساختمانی می کردیم. در همین ایام با مشاهده وضعیت مالی صاحبخانه به تصور اینکه پول و طلای بسیاری در خانه دارد نقشه سرقت و قتل را طراحی کردیم. از آنجا که می دانستیم مرد صاحبخانه حدود ساعت 6 تا 30/6 صبح برای خرید نان و ورزش از خواب بیدار می شود طبق نقشه ساعت 6 صبح با خودروی پراید مرتضی خود را به ویلا رساندیم. بعد هم به بهانه برداشتن وسایل و ابزار بنایی زنگ خانه را زدیم اما وقتی کسی در را باز نکرد با تلفن همراه صاحبخانه تماس گرفته و از او خواستیم در را باز کند. دقایقی بعد هم مرد با خوشرویی در را باز کرد. وقتی وارد انباری داخل حیاط شدیم با دسته کلنگ چند ضربه به سرش زده و دو نفری او را به دستشویی داخل انباری بردیم. بعد هم دست ها و پاهایش را با سیم برق و دهانش را با چسب نواری بسته و سیم برق را دور گردنش گره زدیم تا اینکه خفه شد. البته هنگام درگیری زن همسایه صدای فریاد مرد صاحبخانه را شنید اما ما را ندید.

پس از قتل او، به تصور این که ممکن است همسرش نیز ما را از طریق آیفون تصویری دیده باشد با عجله خود را به طبقه سوم ساختمان - اتاق خواب - رساندیم.

همان موقع به آرامی وارد اتاق شده و زن جوان را که در خواب بود با چوب دستی زده و سپس با روسری خفه اش کردیم. همان لحظه به سراغ بچه ها در طبقه دوم رفتیم که با شنیدن صدای فریاد، آنها از خواب پریده بودند. خیلی سریع دختر و پسرکوچولو را که شوکه شده بودند داخل کمد دیواری حبس کردیم. سپس مرتضی برای اطمینان از مرگ زن، به طبقه سوم رفت و بار دیگر روسری او را دور گردنش فشرد. من هم در این فرصت مقداری طلا از جعبه جواهرات برداشته و لابه لای لباس هایم مخفی کردم.

من و مرتضی برای یافتن طلا و پول تلاش می کردیم که ناگهان متوجه شدیم علیرضا و عسل در کمد را باز کرده و قصد فرار دارند، بنابراین از طبقه سوم به طبقه دوم آمده و علیرضا - 11 ساله - را در اتاقش با روسری خواهرش خفه کردیم. عسل با مشاهده این صحنه به اتاق مادرش در طبقه سوم دوید و در حمام داخل اتاق پنهان شد که او را هم با لیف حمام خفه کردیم».

رئیس پلیس آگاهی استان مازندران در ادامه گفت: مرتضی نیز پس از دستگیری در بازجویی ها ضمن تأیید تمام اعتراف های دایی اش گفت: وقتی دختر کوچولو را در حمام پیدا کردیم او با زبان کودکانه و صدای لرزان، التماس کنان از ما خواست او را نکشیم. اما چاره ای جز کشتن او نداشتیم. چرا که ما را به خوبی می شناخت.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تاريخ : 21 آبان 1389برچسب:,
ارسال توسط رضا
آخرین مطالب