شروع تحقیقات
با حضور بازپرس جنایی و تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی، تحقیقات برای کشف راز قتل زن جوان شروع شد. نخستین کسی که باید به سؤالات ماموران پاسخ میگفت، همسر مقتول بود که از این ماجرا حسابی شوکه شده بود. مرد جوان که مرگ همسرش را باور نمیکرد به ماموران گفت: امروز صبح قرار نبود که همسرم در خانه باشد اما برای انجام کاری در خانه ماند.
چند بار به تلفن همراهش زنگ زدم و با خانه هم تماس گرفتم اما وقتی جواب تلفنهایم را نداد، نگرانش شدم و به خانه برگشتم. به محض ورود به داخل پذیرایی با دیدن جسد غرق خون او، خشکم زد و با داد و فریاد، همسایهها را خبر کردم.
یک سرنخ
تحقیقات انجام شده از آن حکایت داشت که قاتل به انگیزه سرقت وارد خانه ویلایی شده است. از طرفی بهنظر میرسید که او از قبل با اوضاع خانه و ساعات رفتوآمد زوج جوان آشنایی داشته و احتمالا به تصور اینکه کسی در خانه نیست، وارد آنجا شده است. بنابراین جستوجوها وارد مرحلهای تازه شد و پلیس برای به دست آوردن سرنخی در این پرونده، به پرس و جو از همسایهها پرداخت.
چند دقیقه بعد، پیرزنی که در نزدیکی خانه مقتول سکونت داشت، مهمترین سرنخ را در اختیار ماموران قرار داد. او گفت که ساعاتی قبل مردی را با موهای بلند دیده که سراسیمه از کوچه عبور میکرده است. با این سرنخ ماموران بار دیگر به سراغ همسر مقتول رفتند و از او پرسیدند که آیا در بین دوستان و آشنایانش، فردی را با موهای بلند میشناسد؟ و مرد جوان جواب داد که یکی از دوستانش موهای بلندی دارد.
با این اطلاعات، ماموران راهی خانه این مرد شدند اما او که دستپاچه بهنظر میرسید همه چیز را انکار کرد و گفت که از ماجرای قتل خبر ندارد. اما ماموران با مشاهده لباسی که تازه شسته شده و روی طناب پهن بود، به ماجرا مشکوک شدند و با مشاهده آثار کمرنگ خون روی آن، مرد جوان را بازداشت کردند. متهم به اداره آگاهی منتقل شد و بعد از 3روز بازجویی، وقتی دید چارهای جز بیان حقیقت ندارد، به قتل زن جوان اعتراف کرد.
او گفت: از مدتها پیش با همسر مقتول دوست بودم. میدانستم که وضع مالی خوبی دارد و چون بیکار بودم و بیپول، نقشه سرقت از خانه آنها را کشیدم. من مطمئن بودم که صبح روز حادثه هیچکدام از آنها در خانه نیستند؛ برای همین از دیوار پشتی خانه بالا رفتم و وارد آنجا شدم. اما اشتباه کرده بودم و به محض ورود به داخل خانه، ناگهان همسر دوستم را مقابلم دیدم.
دستپاچه شده بودم و وقتی او پرسید که آنجا چکار میکنم، با میله آهنی که همراهم بود، چند ضربه به سرش زدم. من در آن لحظه نمیدانستم چکار میکنم و فقط میخواستم کسی از ورود من به خانه دوستم باخبر نشود.
دستگیری در 2 ساعت
سرهنگ عبادالله کریمی، رئیس پلیس آگاهی استان گیلان، گفت: عملیات دستگیری مرد جنایتکار 2 ساعت طول کشید و خوشبختانه توانستیم با سرنخهایی که از او در اختیار داشتیم، وی را دستگیر کنیم. وی ادامه داد: متهم مدعی شده بعد از قتل زن بیگناه، چیزی برای سرقت از خانه آنها پیدا نکرده و به همین دلیل محل را ترک کرده است. به گفته سرهنگ کریمی، متهم با قرار قانونی در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.
نظرات شما عزیزان: