سلام پرطمع مسافر سخاوتمند
اخبارروز-ایران و جهان
خبرهای گوناگون اجتماعی-فرهنگی و...

در بين راه اين مسافر به نام مجيد يك پاكت آبميوه به من تعارف كرد و من هم كه به هيچ عنوان فكر نمي كردم او قصد سرقت ماشين و اموال همراهم را دارد شروع به نوشيدن آن كردم. هنوز چند دقيقه‌اي از نوشيدن آبميوه نگذشته بود كه بيهوش شدم و پس از آن ديگر متوجه هيچ چيز نشدم ؛ تنها زماني كه به هوش آمدم متوجه شدم كه داخل يكي از خرابه هاي عبدل آباد هستم و دو روز است كه به صورت بيهوش در داخل خرابه رها شده‌ام.

پس از مراجعه كردن به منزل , اعضاي خانواده ام به من گفتند كه پس از برنگشتنم به خانه نگران من شده و با تلفن همراهم تماس گرفته‌اند تا اينكه جواني پاسخگوي تلفن همراه شده و مدعي شده است كه من در بيمارستان هستم و تنها در صورت پرداخت مبلغ 110 هزار تومان پول نقد حاضر است آدرس مركز درماني محل بستري شدن مرا به خانواده ام بدهد كه آنها نيز با هدف پيدا كردن من اين مبلغ را به حساب بانكي ريخته اما پس از آن ديگر كسي جوابگوي تماس هاي آنها نمي شود.

در ادامه تحقيقات، دستور توقيف خودرو روآ مسروقه به تمام مراكز انتظامي اعلام شد ؛ همزمان با اين اقدام، كارآگاهان با بهره‌گيري از بانك مجرمان سابقه‌دار موفق به شناسايي «مجيد. ع» به عنوان يكي از مجرمان سابقه دار شدند كه پيش از اين نيز به اتهام سرقت دستگير و روانه زندان شده است.

 كارآگاهان با مراجعه به شعبه بانكي شهرري و بهره‌گيري از تصاوير دوربين هاي مداربسته بانكي موفق به شناسايي متهم شده و اطمينان پيدا مي نمايند كه فرد تماس گيرنده با خانواده مالباخته همان سارق خودرو مي باشد.

شناسايي مخفيگاه متهم در منطقه عبدل‌آباد تهران در دستور كار كارآگاهان قرار داشت تا اينكه 27مهر ماه از كلانتري مهرآباد جنوبي خبر كشف خودرو مسروقه و دستگيري سرنشين داخل آن به پايگاه پنجم پليس آگاهي اعلام شد.

با انتقال سرنشين داخل خودرو به پايگاه پليس آگاهي، بلافاصله وي توسط كارآگاهان مورد شناسايي قرار گرفت و پس از مواجهه حضوري با مالباخته به ناچار لب به اعتراف گشود: حدود 20 روز قبل از سرقت، به بهانه كرايه دربست خودرو چندين بار از مالك اين خودرو خواسته بودم تا مرا به نقاط مختلف تهران برساند و در عوض اين كار كرايه خوبي به او پرداخت مي كردم و به همين طريق توانستم تا زمينه آشنايي و كسب اعتماد صاحب خودرو را به دست بياورم. پس از كسب اطمينان پيدا مالك خودرو، تصميم گرفتم تا آخرين مرحله نقشه ام را كه همان سرقت خودرو بود انجام و به همين منظور با تهيه آبميوه و استفاده از قرص هاي خواب آور، آبميوه را حاوي داروي بيهوشي كردم.

در روزي كه تصميم داشتم تا خودرو را سرقت نمايم با آقاي «بهروز. الف» (مالباخته) تماس گرفته و از او خواستم تا مرا از سي متري جي به عبدل‌آباد برساند ؛ در بين راه با تعارف آبميوه به مالباخته و پس از بيهوش شدنش او را به خرابه هاي عبدل آباد برده و تمامي پول هاي داخل لباس و تلفن همراهش را نيز به همراه خودرو سرقت كردم.

پس از سرقت خودرو اعضاي خانواده بهروز مرتب با تلفن همراه متعلق به پدرشان تماس مي‌گرفتند؛ تصميم گرفتم تا با طرح نقشه اي ديگر از خانواده بهروز نيز پولي به‌دست بياورم و براي همين در جواب تماس هاي آنها مدعي شدم كه پدرشان در يكي از مراكز درماني بستري است و تنها در صورت پرداخت مبلغي به حساب بانكي‌ام حاضر هستم تا آدرس بيمارستان را به آنها بدهم كه اعضاي خانواده بهروز (مالباخته) نيز كه بسيار نگران سرنوشت او بودند به سرعت پول را به حساب بانكي ريخته و من نيز آن را برداشت كردم.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تاريخ : 2 آبان 1389برچسب:,
ارسال توسط رضا
آخرین مطالب